Un viaje eterno

ساخت وبلاگ

Un viaje eteo

جمعه هفتم آبان ۱۳۹۵

 

می‌گذرد این سیاهی
با مردمکانی که من دیده‌ام.

می‌پرد این پرنده‌ی ‌معذّب
پیچیده می‌پرد و می‌گذارد بگذرد
تابوت تمام آن‌چه من دیده‌ام
روی دست دلبرکانی که من دیده‌ام.

می‌پرد این پرنده‌ی معذّب
و زیر بال‌هایش را نوشین‌لبانی گرفته‌اند
که دست ندارند. 


برچسب‌ها: وحید علیزاده رزازی, شعر, español, viaje, vahidalizadehrazzazi
[ ]
+
شعری از کریستینا لوگْن...
ما را در سایت شعری از کریستینا لوگْن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : vahidalizadehrazzazi بازدید : 124 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 6:15