«نمی‌دانم» شعری از «آلِخاندرو خودُرُوسکی»

ساخت وبلاگ

 

شعری از «آلِخاندرو, خودُرُوسکی», را ترجمه کردم برای رفیقی که گفته بود «شعر بی‌پایان»اش را زندگی کرده. باشد که بپسندد.

 

 

| نمی‌دانم |

 

نمی‌دانم چه حاصل می‌شودم، لیک نیک می‌دانم چه‌سان سپاس گویم از برای چه‌هایی که داده‌اند مرا.
نمی‌دانم پی چه‌ام، لیک نیک می‌دانم آنچه می‌جویم، می‌جوید مرا.
نمی‌دانم کجایم، لیک نیک می‌دانم اینجا حدودی ندارد.
نمی‌دانم کجایم، لیک نیک می‌دانم در خودمم.
نمی‌دانم از کجا می‌آیم، لیک نیک می‌دانم هماره همین‌جا بوده‌ام.
نمی‌دانم دنیا چیست، لیک نیک می‌دانم از آنِ من‌ست.
نمی‌دانم کجا می‌روم، لیک نیک می‌دانم چه‌کس همراهی‌ام می‌کند.
نمی‌دانم چقدر می‌ارزم، لیک نیک می‌دانم خود را قیاس نمی‌کنم.
نمی‌دانم که هستم، لیک نیک می‌دانم آنچه هستم بیش از من‌ست.
نمی‌دانم عشق چیست، لیک نیک می‌دانم حضورت کوک می‌کند کِیفِ زندگی‌ام را.

 

Alejandro Jodorowsky

 


نمی‌دانم چطور جلوِ مشت‌ها را بگیرم، لیک نیک می‌دانم چه‌سان تحملشان کنم.
نمی‌توانم حاشا کنم خشونت را، لیک می‌توانم تن ندهم بیداد و ستم را.
نمی‌توانم تغییر دهم دنیا را، لیک می‌توانم زیروزبر کنم خود را.
نمی‌دانم چه می‌کنم، لیک نیک می‌دانم آنچه می‌کنم چه می‌کند با من.
نمی‌دانم خدا چیست، لیک نیک می‌دانم خدا می‌داند آنچه که من هستم.

 

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیح نسبتاً ناضرور: به‌شخصه معتقدم خودُرُوسکیِ فیلم‌ساز بسیار درست‌تر از خودُرُوسکیِ شاعر است، منتها محض نمونه و ادای احترام به رفیق، یکی از شعرهایش را برگرداندم تا شاید قیاسی به‌دست دهد میان فیلم‌ها و شعرهایش.

 

 

 

 

شعری از کریستینا لوگْن...
ما را در سایت شعری از کریستینا لوگْن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : vahidalizadehrazzazi بازدید : 127 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:09