گودزیلا در مکزیک/ شعری از روبرتو بولانیو

ساخت وبلاگ

گودزیلا در مکزیک/ شعری از روبرتو بولانیو

جمعه دوم تیر ۱۳۹۶

 

«گودزیلا در مکزیک»

شعری از روبرتو بولانیو

ترجمه­‌ی وحید علیزاده رزازی

 

 

مراقب باش پسرم؛ مراقبِ این: بمب­‌ها فروریختند از فراز مکزیکوسیتی

با این‌­همه شست هیچ­‌کس خبردار نشد.

هوا بر دوش کشید و برد زهر هلاهل را از خلالِ خیابان‌­ها و پنجره­‌های گشوده.

آن­‌گاه که دریافتم بناست بمیریم تو داشتی غذایت را تمام می­‌کردی

و سرت گرم تماشای کارتون بود

و من در اتاق بغل مشغول خواندن.

با منتهایِ منگی و دل­‌آشوبه خزیدم تا اتاق نشیمن

و تو را دیدم که نقش بر زمین شده‌ای.

یکدیگر را در آغوش کشیدیم.

پرسیدی: «چه بر سرمان آمده؟» و من نگفتم که ما

در نقشه‌­ی مرگ افتاده‌ایم

در عوض گفتم دوباره کنار هم، سفر خواهیم کرد

و دیگر واهمه‌­ای در تو نباید باشد.

وقت رفتن، مرگ حتی چشمانمان را نبست.

 

روبرتو بولانیو

 

یک هفته بعد، شاید هم یک‌سال بعد پرسیدی:

«ما چه هستیم؟ مورچگان، زنبورکان، ارقامِ مغلوط افتاده در سوپِ فاسدِ بزرگِ بخت؟»

ما انسانیم پسرم؛ بیش­‌وکم پرندگانیم:

قهرمانانی همگانی و اسرار.

 

 

­  

 


برچسب‌ها: روبرتو بولانیو, وحید علیزاده رزازی, گودزیلا در مکزیک, شعر معاصر شیلی
[ ]
+
شعری از کریستینا لوگْن...
ما را در سایت شعری از کریستینا لوگْن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : vahidalizadehrazzazi بازدید : 208 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 6:15